ماهی ها
یک ماهی زیرک ، یک ماهی تنبل و یک ماهی ناتوان و بی تدبیر در برکه ای با هم زندگی می کردند که باریکه ای از آب این برکه را به رود متصل می کرد.
یک روز چند ماهیگیر از آنجا عبور می کردند که چشمشان به برکه و ماهی ها افتاد .با هم قرار گذاشتند که به سرعت برگردند و ماهی ها را صید کنند .
ماهی ها حرفهای ماهیگیرها را شنیدند .
ماهی زیرک با خودش قرار گذاشت که به طرف رود فرار کند .بنابر این به سوی باریکه ی آب رفت و به سمت رود شنا کرد و رهایی یافت.
ماهی تنبل تا زمانی که ماهیگیران برگشتند از جای خودش تکان نخورد .اما وقتی چشمش به آنها افتاد
تصمیم گرفت فرار کند .متاسفانه ماهیگیران سد محکمی در برابرش ایجاد کرده بودند .
ماهی تنبل ، که به شدت پشیمان شده بود ؛ با خودش گفت :این سرانجام تنبلی است . اما باید راه گریزی پیدا کنم .
لحظه ای بعد ،او خودش را به مردن زد و روی آب آمد . ماهیگیران ، ماهی تنبل را گرفتند و در نزدیکی رودخانه ، به روی زمین انداختند . چون خوردن ماهی مرده حرام است .
اندکی بعد ، ماهی تنبل به داخل رود پرید و به این ترتیب او هم نجات یافت .
اما ماهی سوم -ماهی ناتوان - هیچ کاری از دستش بر نیامد . و ماهیگیران توانستند او را به علت ناتوانی و بی تدبیری خودش ، به راحتی صید کنند .
شما کدام ماهی هستید ؟ تدبیر شما برای رهایی از مشکلات چیست ؟