معنای شعر باران
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوش به حال کسانی که خداوند یاور و کمک رسانشان است و مرتب به خواندن قرآن (حمد و توحید) مشغول هستند
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان بازارشان بی
خوش به حال آنهایی که پیوسته نماز می خوانند و بهشت جایگاه آنان است و پاداش خود را می گیرند (جاودان = همیشگی )
خداوندا به فریاد دلم رس کس بی کس تویی من مانده بی کس
خدایا به صدای دل من گوش کن و به کمکم بیا تو یار بی کسان هستی من هم الان تنهایم و کسی را ندارم
همه گویند طاهر کس نداره خدا یار منه چه حاجت کس
همه می گویند طاهر بی کس و تنهاست اما نمی دانند که خدا یار من است و به هیچ کسی نیاز ندارم
ای نام تو روییده به گلدان لبم در مرحمت تو غوطه ور روز و شبم
لب را به گلدانی تشبیه کرده که نام خدا در آن رشد می کند (ای کسی که لبم پیوسته نام تو را تکرار می کند )من روز و شب در دریای لطف و مهربانی تو شناور هستم
در خاک طلب بذر دعا کاشته ام باران اجابت تو را می طلبم
دانه ی دعا را در خاک نیاز و درخواست خود کاشته ام و منتظر هستم تا تو با باران رحمتت آن را برآورده کنی (حاجتم را مثل دانه سبز کنی )
اگر آن سبز قامت رو نماید در باغ خدا را می گشاید
اگر آن انسان سبز پوش (منظور امام زمان عج ) ظهور کند تمام زیبایی های خداوندی را به ما نشان می دهد
تنم را فرش کردم تا بتازد دلم را نذر کردم تا بیاید
برای آمدن او تن و جسمم را هم چون فرش کردم تا روی آن حرکت کند و دلم را نذر می کنم تا او ظهور کند و آرزویم را برآورده کند