با تو می گویم

زندگی یک سوال است آن را جواب بده
مشخصات بلاگ

در اینجا با روشها ی تدریس و نمونه سوالات و دل نوشته های خود در پایه ششم روبرو خواهید شد و برای موفقیت تلاش خواهید کرد یادت باشد قبل از آنکه صحبت کنی گوش کنی و قبل از آنکه بنویسی فکر کنی و قبل از آنکه صدمه بزنی احساس کنی و قبل از تنفر عشق بورزی

۵۸ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ق.ظ

تاسوعا و عاشورا یعنی چه؟ برداشت از سایت کربلا


 عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است .

این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.

به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد.

البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی(ع) شهادت امام حسین(ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. (3).

پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت.

امام صادق(ع) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛(4) عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.

روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(ع) و یاران او بسته بود.

این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت‌بار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت.

امام صادق(ع) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».(5)

در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟!

امام صادق(ع) در همین‌ باره می‌فرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنی‌امیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را‌ عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه می‌گیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،‌رفتار می‌کنند.(6) از این رو در زیارت عاشورا آمده است:

«اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».(7)

از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.(8) ، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (9)

شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده‏اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته‏اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.

شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود (10).

حضرت امام رضا(ع) می‌فرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۸:۱۷
ام البنین نعمتی




فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت  در آغاز حرکت از مدینه و موضع گیری های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه های میان راه روی داده است می توان یافت .

زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری

حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: . یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی کند

وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است .

 

امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.

امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه اش چنین بیان می کند:

... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم .

کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد.

مکه

زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری

امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می شدند.

امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.

امام حسین(علیه السلام) طی نامه هایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...

حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.

بخشی از آخرین سخنرانی های حضرت در مکه:

ما اهل بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم ... هر کس می خواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد .

صَفّاح

زمان: چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری

امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم

در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است .

سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:

اگر پیش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمت هایش شکر گوییم. اگر پیش آمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می کند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.

 ذات عِرق

زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری

در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (سلام الله علیها) امان نامه ای را از استاندار مدینه "عمروبن سعید" که آن ایام در مکه به سر می برد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو می ترسم!! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!

حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد.

عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت .

قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت:

بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.

حاجِر

زمان: سه شنبه 15 ذی الحجه 60 هجری

حضرت نامه ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما می رسم

"قیس" را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشته اند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از  بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید .

از سخنان امام حسین(علیه السلام) در بین راه مکه تا کربلا:

«فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم.

خُزَیمِیّه

زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری

امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عده ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفته اند.

امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه می فرماید:

خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد .

زَرُود

زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری

«زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز می گشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود. هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نماینده ای، "زهیر" را به خیمه اش دعوت کرد، اما  او تأملی کرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا می خواند و تو اجابت نمی کنی

زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهره اش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع می کنم.»  لذا همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.

امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود:

ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید .

 ثَعلَبیّه

زمان: سه شنبه 22 ذی الحجه 60 هجری

امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به وی دادند.

پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.

نوشته اند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.

سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه:

به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می کردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان می دادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...

زُباله

زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری

حضرت حسین(علیه السلام) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشته اند. هر کس از شما بخواهد، می تواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست .

امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود:

پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.

 بَطنُ العَقَبه

زمان: جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری

از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه:

بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت .

شَراف (و ذُو حُسَم)

زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری

حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(علیه السلام) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند .

لشکر امام(علیه السلام) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.

 

امام سپاه حُر را چنین خطاب فرمود:... ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتار نمی کنند و در حق شما ستم روا می دارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، بازگردم

تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه .

از سخنان حضرت در این منزلگاه:

مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی شود. در این حال سزاوار است که مؤمن، لقای پروردگار را طلب کند.

 بَیَضه

زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری

لشکر امام حسین و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت می کردند در این محل فرود آمدند.

حضرت در این منزلگاه لشکریان حرّ را مخاطب قرار داده، چنین فرمود: «بنی امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامه ها نوشتید و گفتید که با من بیعت کرده اید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانه ای کرده اید که من فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسوه ای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمان شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده اید.

از سخنان حضرت در این منزلگاه:

ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پیمان شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است .

عُذَیبُ الهِجانات

زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری

چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوه های گزاف داده اند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی می ورزند و سایر مردم دلشان با توست.  اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می شود

امام در این باره آیه ای را تلاوت فرمودند که:

از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند و به شهادت رسیدند و برخی در انتظار شهادت اند ... .

قصر بنی مُقاتِل

زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری

گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسید: آیا به یاری من می آیید؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم .

حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.

امام حسین (علیه السلام) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز و از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، او را به رو در آتش می افکند.

نینوا ( و کربلا)

زمان: پنج شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری

نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد .

عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.

امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:

«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند .

کربلا

زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری

عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.

سخن امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا:

«اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن زبانشان نیست. تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد، دنبال دین می روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداری بسیار اندک می شود.

کربلا

زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری

عبیدالله بن زیاد در مسجد مردم را چنین خطاب کرد: «ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید!! و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیر دستان احسان می کند و بخشش های او بجاست! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم

شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو

یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو

حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو

مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو

نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

امام (علیه السلام) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:

نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمی کنم.

کربلا

زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری

نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند.

عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین(علیه السلام) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.

چون گروهی از مردم می دانستند جنگ با امام حسین(علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند.

از سخنان امام حسین(علیه السلام) با لشکر دشمن:

هیهات ما  به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند، دامن های پاکی که ما را پروریده، و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

کربلا

زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری

عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی برگزیده ام که هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی اسد - که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند - رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ

نامه امام حسین(علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه و بنی هاشم:

... مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم

کربلا

زمان: سه شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری

تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند .

عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: سپاهیان خود را بین امام حسین (علیه السلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطره ای آب به امام(علیه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد یا حسین! به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام حسین (علیه السلام) تحقق یافت.

امام حسین (علیه السلام) سپاه دشمن را این چنین نفرین کرد:

بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی(همچون سال های قحطی یوسف در مصر) پدید آور، و آن غلام ثقی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

   کربلا

زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری

هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عده ای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک ها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد:

حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟»

ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم

حضرت فرمود:

«تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید

سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش:

ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند.

کربلا

زمان: پنج شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری

شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»

امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از  سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیه السلام) می پیوندند.

سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:

وای بر شما! چه زیانی می برید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست می خوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز می زنید، چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده و بر دل های شما مُهر شقاوت زده شده است .

کربلا

زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری

امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید

حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم

عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!

سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد

در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.

امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمه ها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.

«و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»

منبع: کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهداء،

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۷:۴۷
ام البنین نعمتی
جمعه, ۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ق.ظ

آزمون اجتماعی 7 آبان

1-داشتن دوستان خوب چه فوایدی دارد؟

از صحبت کردن و همنشینی و همفکری با آنها لذت می بریم - در برخورد با مشکلات از آنها یاری می خواهیم - شادی و ناراحتی خود را با آنها در میان گذاشته و با صحبت کردن با آنان احساس آرامش می کنیم -از آنها مطالب جدید آموخته و به اطلاعات خود می افزاییم


2-بنابر حدیث پیامبر اکرم ص بدترین افراد چه کسانی هستند؟

کسانی که بین مردم سخن چینی کرده و بین آنها جدایی می اندازند.


3- مشورت یعنی چه؟

یعنی استفاده کردن از تجربیات دیگران


4- اولین مرحله از تصمیم گیری چیست ؟

خوب فکر کردن درباره موضوع و جمع آوری اطلاعات


5-چرا همه تصمیمات ساده نیستند؟

زیرا گاهی موقعیت هایی پیش می آید که در آن راه حل های مختلفی وجود دارد و انتخاب آنها نیز مشکل است.


6- چرا باید نه گفتن را بیاموزیم ؟

زیرا ممکن است انسان بر خلاف عقیده خودش همه خواسته های دیگران را قبول کند و بخواهد آنها را راضی نگاه دارد در نتیجه برای خود و خانواده اش دردسر درست کند.


7-چگونه باید نه گفت؟

قاطعانه و محکم - بدون خجالت اما محترمانه - در صورت نیاز دلیل آن را بگوییم



8تصمیمات مهم بر روی چه چیزهایی اثر می گذارند ؟

اخلاق و رفتار - سلامتی - وضعیت تحصیلی - آینده ی ما


9-وقتی در تصمیم گیری می خواهیم بهترین راه را انتخاب کنیم باید چه سوالهایی را از خود بپرسیم؟

بر خلاف دستورات دین نباشد - باعث نگرانی و نارضایتی خانواده نشود - برای خود و دیگران دردسر ایجاد نکند - بر خلاف مقررات مدرسه ، خانه و اجتماع نباشد - به سلامتی خودو دیگران آسیب نزند


10- هر بار که رضا با کسی دوست می شود خیلی زود دوستیشان بر هم می خورد شما چه توصیه ای برای رضا و دوستانشان دارید تا دوستیشان ادامه پیدا کند ؟

به یکدیگر وفادار باشند و در غیاب هم از یکدیگر دفاع نمایند - از یکدیگر عیب حویی نکنند و در خلوت به هم تذکر بدهند - در مقابل کوتاهی یکدیگر را ببخشند -به هم احترام گذاشته و بیش از حد شوخی نکنند -در مسایل و مشکلات به هم یاری برسانند -به خاطر خواسته های خودشان دوستشان را به زحمت نیندازند


11-سعید دوست صمیمی و همسایه علی است سعید و خانواده اش مجبور هستند محل زندگی خود را تغییر دهند علی از وقتی این خبر را شنیده است دیگر نمی تواند در کلاس درس حواسش را جمع کند نظر شما درباره دوستی علی و سعید چیست ؟

آنها حد و مرز دوستی را رعایت نکرده اند بیش از حد به یکدیگر وابسته شده اند و اینگونه دوستی های افراطی در صورت جدایی سبب بر هم خوردن آرامش روحی آنها می شود.


12-امیر به تازگی در باشگاه ورزشی ثبت  نام کرده است مادر امیر همیشه به او توصیه می کند که در انتخاب دوست دقت کرده و هر کسی را برای رفاقت انتخاب نکند علت توصیه ی مادر امیر چیست؟

زیرا هر کسی شایسته دوستی نیست و آنها بر اخلاق و رفتار ما اثر می گذارند کاهی یک دوست مسیر آینده و زندگی ما را به سوی موفقیت و سعادت می برد و گاهی سبب سرشکستگی و ناراحتی دوست خود می شود


13-حسین قصد دارد پولهایش را پس انداز کند تا بتواند برای تولد خواهرش هدیه ای بخرد اما هر بار که یک بازی جدید کامپیوتری وارد بازار می شود حسین باز پولش را خرج می کند نظر شما در این باره چیست ؟

پاسخ آزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۶
ام البنین نعمتی
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۳۴ ب.ظ

دانش آموزان برتر علوم

اسامی دانش آموزان برتر علوم :

اسفندیار - کریمی - امید - دلخواه - بلوریان

برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم امیدوارم که هر روز موفق تر از روز قبل باشید .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۳:۳۴
ام البنین نعمتی
چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ

سوالات ریاضی فصل اول پلی کپی از شماره 14 تا آخر


سوالات پلی کپی ریاضی فصل اول از شماره 14 تا آخر را می توانید در اینجا مشاهده کنید برای دریافت روی لینک کلیک کنید.



دریافت لینک سوال و پاسخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۴
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ب.ظ

دست ورزی در ریاضی

کسانی که در ،درک مطالب ریاضی اشکال دارند می توانند از روش دست ورزی استفاده نمایند چند نمونه از این دست ورزیها را می توانید در اینجا مشاهده نمایید .این مطالب در کتابی به همین نام جمع آوری شده و در صورتی که همه دانش آموزان آن را خریداری نمایند قابل استفاده در کلاس ششم می باشد اما توجه داشته باشید بسیار وقت گیر می باشد و حتما باید بچه ها در منزل مقدمات آن را آماده نمایند .




دریافت فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۱:۰۴
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۴۱ ب.ظ

آزمون علوم هفت آبان از سه فصل اول با پاسخ

الف)پاسخ صحیح را با علامت ضربدر مشخص کنید . (هر مورد 0/5نمره)


1-کدامیک از فلزات زیر سمی است ؟

آهن                مس                  سرب    **             آلومینیم


2- در صنعت تولید کاغذ کدام ماده برای تولید کاغذ ضد آب استفاده می شود ؟

کلر             رنگ                   پلاستیک  **            گچ


3- برای تهیه کابل برق از کامیک از فلزات زیر استفاده می شود؟

سرب            آهن           آلومینیم             مس **


ب)جمله های زیر را کامل کنید.(هر مورد 0/5نمره)

1-به راه حلی که برای مسئله پیشنهاد می کنیم فرضیه می گویند.


2-در تهیه کاغذ از نشاسته برای مقاوم کردن و چسبندگی استفاده می شود.


3-با افزودن مواد شیمیایی مختلف به خمیر کاغذ می توان انواع مختلفی از کاغذ را تهیه کرد.


4-وسیله شناسایی اسید کاغذ پی اچ می باشد.


ج)صحیح یا غلط بودن جمله های زیر را مشخص کنید.(هر مورد 0/5نمره)

1-مرحله ی تبدیل چوب به چیپس چوب یک تغییر شیمیایی است .       غ

2- اسیدهای صنعتی را با مزه ترش آنها می شناسند.                     غ


د)به هر یک از پرسش های زیر با دقت پاسخ دهید.1نمره

1- دو ماده رنگبر نام ببر.  آب اکسیژنه - کلر


2-چرا کاغذهای زیر را نمی توان بازیافت کرد؟1نمره

کاغذهای رنگی :زیرا در آنها از رنگهای صنعتی و شیمیایی استفاده شده است .


دستمال کاغذی:زیرا دارای میکروب و آلودگی می باشد.


3- دو وسیله ی آهنی موجود در کارخانه کاغذ سازی نام ببرید.1نمره

چوب خرد کن -غلتک آهنی - سرند و....


4-مواد طبیعی را با ذکر دو مثال تعریف کنید . 1/5نمره

موادی مثل شن و آب و سنگ که به صورت طبیعی در طبیعت وجود داشته و انسان بدون هیچ تغییری از آن استفاده می کند را مواد طبیعی می گویند.


5-هنگام استفاده از جوهر نمک در خانه چه نکاتی را باید رعایت کرد؟(دو مورد)1نمره

در فضای بسته از آن استفاده نکنیم - از دسترس اطفال دور نگاهداریم-آن را با وایتکس مخلوط نکنیم


6-چهار ویژگی فلزات را بنویسید.2نمره

رسانای برق و گرما هستند - با ضربه نمی شکنند (چکش خوارند) - سطح تازه بریده شده آنها صیقلی و براق می باشد- به شکلهای مختلف میله ای و لوله ای در می آیند - همه آنها به جز جیوه جامد هستند


7-چرا ورود فاضلاب کارخانه  به رودخانه ها و مزارع و... آسیب می رساند؟1نمره

زیرا  مقدار پی اچ آب را تغییر داده و سبب اسیدی شدن آن می گردد و در نتیجه باعث مرگ آبزیان می شود.


8-تهیه کاغذ با استفاده از بازیافت کاغذهای باطله چه مزایایی دارد؟1/5نمره

در مصرف آب صرفه جویی می شود - آلودگی هوا کمتر است - در مصرف برق صرفه جویی می گردد - زینه تولید آن کمتر است -حفظ محیط زیست


9- گذشتگان و نیاکان ما با چه روش هایی به ثبت اطلاعات می پرداختند؟2نمره

نوشتن روی دیوار غارها-نوشتن روی پوست حیوانات - نوشتن روی تنه درختان -نوشتن روی سنگ ها


10-یک مزیت و یک عیب روشهای بالا را بنویسید . 2نمره

مزیت :حفظ محیط زیست - ماندگاری طولانی

معایب: غیر قابل انتقال بودن - صرف وقت بسیار و سختی نوشتن 


11- با یک آزمایش خاصیت چکش خواری فلزات را با یکدیگر مقایسه کنید.1/5 نمره

سه قاشق فلزی ، چوبی و پلاستیکی تهیه می کنیم سپس با چکش بر روی هر کدام ضربه می زنیم و مشاهده می کنیم قاشق پلاستیکی شکسته قاشق چوبی ترک برداشته و قاشق آهنی هیچ تغییری نمی کند از این آزمایش به خاصیت چکش خواری فلزات پی می بریم .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۰:۴۱
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۴ ب.ظ

به پرواز غازها بیندیش

به فیلم دقت کن تو در زندگی چگونه عمل می کنی ؟



دریافت لینک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۴
ام البنین نعمتی
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۶ ب.ظ

روش تدریس ضرب مساحتی ص 16

  

با دانلود فایل میتوانید چگونگی انجام ضرب عدد مخلوط روی شکل یا ضرب مساحتی را یاد بگیرید . دقت و توجه لازمه کار است .



دریافت روش تدریس ضرب مساحتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۶
ام البنین نعمتی
دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۰۴ ب.ظ

اسامی برترین های ریاضی


اسامی دانش آموزانی که در آزمون ماهانه ریاضی نمره بالای 19 کسب کرده اند

آفرین بچه ها زنده و پاینده باشید

یادتون نره گل کاشتید .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۴
ام البنین نعمتی