با تو می گویم

زندگی یک سوال است آن را جواب بده
مشخصات بلاگ

در اینجا با روشها ی تدریس و نمونه سوالات و دل نوشته های خود در پایه ششم روبرو خواهید شد و برای موفقیت تلاش خواهید کرد یادت باشد قبل از آنکه صحبت کنی گوش کنی و قبل از آنکه بنویسی فکر کنی و قبل از آنکه صدمه بزنی احساس کنی و قبل از تنفر عشق بورزی

۲۳ مطلب با موضوع «آموزش فارسی و نگارش» ثبت شده است

جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ

ترکیب وصفی و اضافی

ترکیب وصفی یعنی صفت و موصوف یا به عبارتی دیگر اسم + صفت که ویژگی اسم را بیان میکند مانند شیر شجاع


ترکیب اضافی دو اسم است که یکی در مورد دیگری توضیح می دهد یکی از اسمها می تواند ضمیر باشد مثل کتاب من - مدرسه ادیب


راههای تشخیص ترکیب وصفی از ترکیب اضافی :


1-بین موصوف و صفت و مضاف و مضاف الیه ویرگول گذارده و آخر آن است می گذاریم اگر معنا داشت ترکیب وصفی در غیر این صورت اضافی است .


درخت بلند ---------درخت ، بلند است (ترکیب وصفی )                      درخت خانه ----------درخت ، خانه است  (ترکیب اضافی )


2-به آخر ترکیب ( تر ) اضافه می کنیم اگر معنی داشت ترکیب وصفی اگر نداشت ترکیب اضافی است .


لباس کهنه -------لباس کهنه تر (ترکیب وصفی )                        لباس علی -----------لباس علی تر ------------( ترکیب اضافی )


3- به اسم اول ( ی ) اضافه کنیم اگر معنی داشت وصفی و اگر معنی نداشت ترکیب اضافی است .


مادر دلسوز --------- مادری دلسوز (ترکیب وصفی )                   مادر امیر --------مادری امیر ( ترکیب اضافی )


4- بین ترکیب ها کلمات ( این و آن ) اضافه کنیم اگر معنی داشت ترکیب اضافی اگر نداشت ترکیب وصفی است .

ساحل دریا ------ ساحل این دریا ( ترکیب اضافی )                   ساحل ژرف -------- ساحل این ژرف---------- ( ترکیب وصفی )


به خاطر داشته باشید که رنگها صفت هستند و بعضی کلمات همچون دانا و توانا اگر ( یی ) به آنها اضافه شود دیگر صفت نیستند و تبدیل به اسم می شوند و بعضی کلمات مثل سرد و گرم اگر به آنها الف اضافه شود تبدیل به اسم می شوند گرما و سرما


صفت و مضاف الیه انواع مختلف دارند که در طول سالهای تحصیلی با آنها آشنا خواهید شد .

۳۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۲
ام البنین نعمتی
جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ب.ظ

آرایه های ادبی

توضیح  آرایه های ادبی که تاکنون خوانده اید:


مراعات نظیر : که همان شبکه یا زنجیره مفهومی می باشد یعنی آوردن چند کلمه از یک مجموعه که با هم تناسب دارند مثل :

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو                         یادم از کشته ی خویش آمد هنگام درو

در اینجا مزرعه و داس و کشت و درو به هم مربوط هستند


صنعت تشبیه : یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که در داشتن صفت یا صفاتی مشترک باشند .و چهار رکن یا پایه دارد که عبارتند از :


قسمت اول (مشبه) - کلمه ای که آن را به کلمه دیگری تشبیه می کنیم .

قسمت دوم (مشبه به )- کلمه ای که مشبه به آن تشبیه شده است .

قسمت سوم ( ادات تشبیه ) - کلماتی که نشان دهنده پیوند شباهت می باشد .(همچون - مانند - شبیه -  مثل - نظیر - همانند - به سان - چون - همانند - چنان و ....)

قسمت چهارم (وجه شبه ) - صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به (دلیل شباهت )

مثال : علی چون شیر شجاع است . علی (مشبه ) ؛ شیر (مشبه به ) ؛ چون (ادات تشبیه ) ؛ شجاع (وجه شبه ) 

اگر تشبیهی ادات تشبیه داشته باشد آن را تشبیه مرسل می گویند .لازم به ذکر است که گاهی اوقات وجه شبه نوشته نمی شود و با توجه به مفهوم باید آن را درک کرد مثلا در همین جمله فقط بگوید علی چون شیر است و صفت شجاعت باید توسط دانش آموز کشف و نوشته شود .


صنعت کنایه : سخنی که دو مفهوم دور و نزدیک دارد و هدف گوینده مفهوم دور آن است .مانند هنوز دهانت بوی شیر می دهد که مفهوم نزدیک آن شیر و دهان و مفهوم دور آن خردسال بودن است یا چه خاکی بر سرم بریزم مفهوم نزدیک خاک و سر و مفهوم دور حالا چه کاری باید انجام دهم .


صنعت مبالغه : مطلبی را بیش از اندازه بزرگ کردن و غلو کردن به صورتی که از تصور خارج باشد مانند :

ز سمش زمین شد همه چاک چاک


صنعت تضاد (طباق ) : وجود کلمه هایی که از نظر معنا با هم متفاوت هستند در یک جمله یا بیت یا مصرع .مثل :

نیک باشی و بدت بینند خلق                      به که بد باشی و نیکت بینند

نیکی و بدی دو کلمه مخالف هستند


صنعت تلمیح : تلمیح به معنی اشاره کردن است اشاره به آیه - حدیث - داستان قرآنی -رویداد تاریخی مثل :

به نام خدایی که جان آفرید که اشاره به آیه خلق الانسان دارد یا پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت که اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او از بهشت دارد .


صنعت یا آرایه تمثیل : همان ضرب المثل است که برای انتقال یک مفهوم به دیگران خصوصا افراد عادی به کار می رود مثل :

از مکافات عمل غافل مشو       گندم از گندم بروید جو ز جو


صنعت تشخیص : که همان جان بخشی یا شخصیت بخشی به اشیا و جانوران و گیاهان می باشد مثل : غنچه با دل بگرفته گفت


صنعت مناظره : گفتگوی بین دو نفر می باشد که هر کدام سعی دارند با آوردن دلیل خود و نظراتشان را به دیگری اثبات کنند مثل : مناظره بین نمایندگان یا مثل ابیات زیر

سیر یک روز طعنه زد به پیاز          که تو مسکین چقدر بدبویی

گفت :از عیب خویش بی خبری       زان ره از خلق عیب می جویی


سجع : نثر و نوشته ای که به صورت آهنگین است و دارای وزن و قافیه است مثل کتاب مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

الهی ضعیفان را پناهی مومنان را گواهی ؛ چه بود که افزایی و نکاهی ؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۱
ام البنین نعمتی
دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ

فارسی و دستور زبان و تجزیه جمله

در تجزیه جمله باید نقش تمام کلمات را از نظر دستوری معلوم کنیم مثل : نهاد - گزاره - فعل - فاعل -

مفعول - قید و نوع آن - متمم - حرف ربط - ضمیر - زمان و شخص فعل - ترکیب اضافی و وصفی - آرایه ادبی و ...


برای اینکه بتوانیم این نقش ها را معلوم کنیم ابتدا باید هر کدام را بشناسیم پس دقت نمایید :


 نهاد :قسمتی از جمله است که درباره ی آن خبری را می دهیم .کودکان دبستان به اردو رفتند . کودکان دبستان نهاد و به اردو رفتند گزاره می باشد .


 گزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود و می تواند یک یا چندین کلمه باشد .


فاعل : کسی که کاری انجام می دهد .مانند علی گلدان را آب داد . کلمه علی فاعل است .


فعل : کلمه ای که جمله را به پایان می رساند و میتواند به زمانهای ماضی (گذشته ) ، مضارع (حال) و مستقبل (آینده ) باشد .فعل به شش صورت صرف می شود و منظور از شخص فعل نیز همین 6 صورت آن است که عبارتند از :

اول شخص مفرد --------خوردم                           اول شخص جمع -----------خوردیم

دوم شخص مفرد ------خوردی                             دوم شخص جمع----------خوردید

سوم شخص مفرد-----خورد                               سوم شخص جمع---------خوردند


گاهی نیز ممکن است فعل مرکب باشد مثل تعمیر کرد


مفعول: کلمه ای است که در پاسخ به سوال چه چیزی را و چه کسی را می آید و علامت آن را می باشد که ممکن است گاهی همراه مفعول نباشد و ما باید با پرسش کردن آن را پیدا کنیم .مانند حسین غذا خورد. می پرسیم حسین چه چیز را خورد ؟ غذا را پس کلمه غذا مفعول است .


قید :کلمه ای است که مفهوم زمان و مکان و حالت و تردید را به فعل اضافه می کند .مثلا چگونگی وقوع فعل یا شدت و ضعف صفت و ... را بیان می کند .

قید زمان مثل امروز - امسال - بعد -حالا و....

قید مکان مثل اینجا - آنجا - بالاو.....

قید حالت مثل دوان دوان - خندان و...

قید مقدار مثل کم - بسیار - کاملاو....


کلماتی که در انتهای آنها تنوین قرار می گیرد همگی قید هستند مثل اتفاقا - معمولا - سریعا - اجبارا- دایما

بعضی از ترکیبهای عربی در فارسی قید هستند مثل آخرالزمان - الان- بالعکس - فی الفور - بالطبع و...

بعضی کلمات در حالی که اسم یا صفت هستند می توانند قید هم باشند مثل احمد خوب می نویسد . یا احمد شب به خانه برگشت که خوب و شب هر دو علاوه بر صفت و اسم قید هم هستند .


متمم: کلمه ای که بعد از حرف اضافه می آید .مانند:

او به مدرسه رفت . مدرسه متمم می باشد

برخی از حروف اضافه عبارتند از : به - با - بر - از - در - اندر - برای - از بهر و....


ضمیر : کلمه ای است که به جای اسم می نشیند و میتواند فاعل ؛ نهاد ؛ مفعول و... باشد و بر دو نوع است ضمیر متصل که به کلمه قبل از خود می چسبد و ضمیر منفصل که جداست

ضمایر متصل م - ی - یم - ید - ند مثل خوردم - خوردی - خورد (پنهان در فعل است ) - خوردیم - خوردید- خوردند

ضمایر منفصل : من - تو - او - ما - شما - ایشان

در سالهای آینده با انواع ضمایر و قید و صفت و مضاف الیه به صورت کامل و گسترده آشنا خواهید شد .




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۵
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۴ ب.ظ

اگه گفتید؟

سورپرایز  !!!

اگه گفتید تو این فایل قراره چی ببینید ؟ حتما بعد از اینکه فهمیدید ذوق زده می شید آخه می دونم دوستش دارید مخصوصا عکس هاشو



پس با هم میریم و می بینیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۴
ام البنین نعمتی
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ب.ظ

معانی اشعار هفت خان رستم

خروشید و جوشید و برکند خاک                ز سمش زمین شد همه چاک چاک

ناراحت و عصبانی شد و زمین را کند      به صورتی که زمین در اثر سم او تکه تکه شد


بزد تیغ و بنداخت از بر ،سرش             فرو ریخت چون رود ،خون از برش

با شمشیر سر اژدها را از بدن جدا کرد        و خون مانند رود از بدنش جاری شد


بینداخت چون باد ،خم کمند              سر جادو آورد ناگه به بند

رستم به سرعت باد طناب خود را پیچاند و به سمت جادوگر پرتاب کرد و سر او را به بند کشید


میانش به خنجر به دو نیم کرد        دل جادوان زو پر از بیم کرد

رستم با خنجر خود کمر جادوگر را دو قسمت کردو با این کار دل جادوگران دیگر پر از ترس شد


چو رستم بدیدش بر انگیخت اسب     بدو تاخت مانند آذرگشسب

وقتی رستم او را دید اسب خود را حرکت داد     و مثل آتش با سرعت به او حمله کرد


سر و گوش بگرفت و یالش دلیر     سر از تن بکندش به کردار شیر

رستم سر و گوش و موهای گردن او را گرفت   و مانند شیری شجاع سرش را از تن جدا کرد


ز بهر نیایش سر و تن بشست           یکی پاک جای پرستش بجست

رستم برای نیایش و صحبت با خدا سر و بدن خود را شست   و محلی پاک را برای ستایش خدا جست و جو کرد


از آن پس نهاد از بر خاک ، سر     چنین گفت : کای داور دادگر

سپس سر خود را بر خاک گذاشت و سجده کرد    و گفت ای خدای قاضی و عادل


ز هر بد تویی بندگان را پناه      تو دادی مرا ، گردی و دستگاه

تو بندگانت را از هر شر و بدی پناه می دهی   خدایا تو هستی که به من پهلوانی و مقام وتوانایی دادی

۷۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۱۷
ام البنین نعمتی
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

معنای شعر سخن

با اینکه سخن به لطف آب است             کم گفتن هر سخن صواب است

هر چند حرف و سخن مثل آب لطیف و پاک می باشد اما کم سخن گفتن دارای ارزش می باشد


آب ارچه همه زلال خیزد                    از خوردن پر ملال خیزد

اگر چه آب زلال و پاک است اما اگر زیاد خورده شود باعث ناراحتی می شود


کم گوی و گزیده گوی چون در            تا ز اندک تو جهان شود پر

کم صحبت کن و تلاش کن سخنان تو مانند مروارید ارزشمند باشد تا از سخنان تو همه جهان بهره مند شوند


لاف از سخن چو در توان زد               آن خشت بود گه پر توان زد

سخن کوتاه ارزشمند است و مینوان به آن افتخار کرد اما زیاده گویی مثل خشت زدن است و افتخاری ندارد


یک دسته گل دماغ پرور           از خرمن صد گیاه بهتر

یک دسته گل خوشبو که به روح طراوت و تازگی بدهد بهتر از مقدار زیادی گیاه (گلستان)است که بو و خاصیتی ندارد.

۴۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۳۷
ام البنین نعمتی
شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۹ ق.ظ

چگونگی استفاده از علایم نگارشی

نقطه یا .

در پایان همه جمله ها به جز پرسشی و عاطفی به کار می رود. بین دو حرف که نشانه ی اختصاری است نیز به کار می رود مثل (سال 1392 ه.ش)


ویرگول یا ،

نشانه درنگ کوتاه است و بین بندهای جمله بلند می آید.مثل وقتی به کلاس برگشتم ،کتاب روی میز بود

به جای واو عطف بین واژه های هم پایه مثل گارگران ،پیشه وران ، سربازان و

بین اجزای نشانی مثل تهران ،خیابان انقلاب ، کوچه 22 ،

بین اسم ، لقب و بدل مانند شیخ الرئیس ،ابن سینا ،فیلسوف ایرانی ،در پزشکی شهره بود.


ویرگول نقطه یا ؛

بین دو چمله که پیوند معنایی دارند مثل ابرها پراکنده شدند ؛ باران بند آمد.


دو نقطه یا :

برای آغاز نقل قول مانند ناگهان فریاد کشید :«اجازه نمی دهم توهین کنی .»

برای شرح و توضیح و بر شمردن اجزا مثل او چند شغل دارد : وکالت ، استادی ، روزنامه نگاری و ..

برای معنی کردن کلمات مثل سحر : جادو


سه نقطه یا ...

برای نشان دادن بخش حذف شده ی جمله مثل او در کارش ...

برای بیان ادامه داشتن سخن مثل گرما سبب بیماری های وبا ،گرما زدگی و ... می شود.

برای محرمانه نگه داشتن اسم افراد مثل آقای ...

کلام ناتمام مثل شما اگر ...


نشانه ی پرسشی یا ؟

در پایان جمله پرسشی

برای تردید در درستی یک مطلب مثل جمعیت تهران 20 میلیون نفر است ؟

برای بیان تمسخر و استهزاءمثل پ ن پ ؟


نشانه عاطفی (تعجب )یا !

در پایان جمله های عاطفی و احساسی مثل مواظب باش !

بعد از منادا مثل سعدیا !مرد نکو نام نمیرد هرگز .

پس از شبه جمله مانند هان ! مشو ناامید

برای بیان حیرت و تعجب مثل چه پرنده هایی !


گیومه یا«  »

برای معلوم کردن سخنی که به طور مستقیم نقل شده مانند پیامبر اکرم فرمودند:«اطلب العلم من المهد الی الحد»

برای مشخص کردن اسم های خاص یا موضوعات خاص مثل فردوسی در کتاب «شاهنامه»داستان های حماسی را ذکر کرده .


کمانک یا (  )

افزودن اطلاعات اضافی به صورت واژه یا عبارت در وسط متن مثل شعری از محمد حسین بهجت (شهریار)در کتاب خواندم .

برای معنی کردن واژه در وسط جمله به معنی «یعنی »مثل دیالوگ (گفت و گو با دیگران )در کتاب آمده است .

ذکر تاریخ تولد یا فوت و نام قبلی یا فعلی مثل ابن سینا در شهر هگمتانه (همدان )وفات کرد .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۹
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ب.ظ

قالبهای شعری {مثنوی}

مثنوی به شعری گفته می شود که همه ابیات آن یک وزن و دو مصرع هر بیت قافیه جداگانه دارد یعنی به شکل زیر می باشد :

.................#               ..................#

................^               ...................^

.................$              ...................$

.................@              ...................@

مثنوی معنوی سروده مولوی از معروفترین مثنوی ها می باشد.در زیر چند بیت از یک مثنوی جهت آشنایی بیشتر شما آورده شده است .

چشم بستندم که دنیا را مبین                  دل ز دنیا کنده ام من پیش ازین

مال دنیا مال دنیا ای کریم                       با تو در دنیا و عقبی ننگریم

وی بسا خلوت نشین پاکباز                     چشم بسته رفته تا درگاه راز

آن که چشمم داد بینایی دهد                 سینه را انوار سینایی دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۶
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ب.ظ

قالبهای شعری {دستور زبان فارسی}

غزل

غزل در لغت به معنای حدیث عاشقی است و بین 5 تا 10 بیت دارد و دو مصرع اول بیت و مصرع دوم بقیه ابیات با یکدیگر هم قافیه اند و موضوع آن بیان احساسات و شکایت از بخت و روزگار میباشد و گاهی شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه است و بیشتر جنبه عاشقانه و عارفانه دارد حافظ از غزل سرایان بزرگ میباشد.

نمونه ای از غزل:

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت                    دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ                زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر ازین قافله در ماند                   وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

از پیش و پس قافله ی عمر میندیش                     گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت

رفتی و فراموش شدی از دل دنیا                         چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد                 بیدادگری آمد و فریاد رسی رفت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۶
ام البنین نعمتی
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۲ ب.ظ

دستور زبان فارسی و نگارش

مضاف و مضاف الیه

مضاف الیه اسم یا کلمه جانشین اسم است که با کسره اضافه به اسم پیش از خود اضافه می شود و اسمی که مضاف الیه به آن وابسته است مضاف خوانده می شود .مانند :

در خانه ، مادر احمد ، خانه ی مینا ، برادر حسین

در مثالهای بالا در ، مادر ، خانه ، برادر مضاف بوده و کلمات پس از آن مضاف الیه می باشد .

تفاوت مضاف الیه و صفت

1- ترکیب اضافی در جهان خارج مصداق مستقل دارد مثل لوله ی بخاری ، راننده ی تاکسی ، کتابخانه ی دانشگاه اما صفت در جهان خارج مصداق عینی ندارد مثل لوله ی باریک ، راننده ی ماهر ، کتابخانه ی بزرگ

2- در ترکیب اضافی هم مضاف و هم مضاف الیه را میتوان جمع بست اما در ترکیب وصفی فقط موصوف جمع بسته میشود مانند :

ترکیب اضافی== لوله های بخاری ها ، رانندگان تاکسی ها

ترکیب وصفی ==لوله های باریک ، رانندگان ماهر

3-ترکیب وصفی را میتوان با فعل است به جمله تبدیل کرد اما ترکیب اضافی چنین کاربردی ندارد مانند سیب سرخ که میشود سیب ،سرخ است میتوانیم در ابتدای جمله هم کلمه این را به کار ببریم اما در ترکیب اضافی نمیشود مانند لوله بخاری نمیتوانیم بگوییم لوله ، بخاری است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۲
ام البنین نعمتی